اماکن زیارتی‏منتسب به امام زمان(عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) در ایران و جهان (3)(مسجد کوفه)
نویسنده:علی اکبر مهدی‏پور
منبع:مجله انتظار

مسجد اعظم کوفه یکی از کهن‏ترین اماکن زیارتی منتسب به حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) می‏باشد .
مرکز قضاوت، محل نصب منبر، محل تاسیس کلاس‏های‏آموزش قرآن و محل اقامه‏ی نماز جمعه و جماعت آن حضرت در عهد ظهور می‏باشد .
مسجد کوفه در اصل بسیار گسترده بود . مهدی موعود (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) به هنگام ظهور آن را منهدم کرده، به پایه‏های نخستین برمی گرداند و سه مسجد دیگر در کنار آن بنیاد می‏نهد .
سیمای مسجد کوفه از منظر، آیات، روایات . حوادث تاریخی و تشرف نیک بختان به محضر آن کعبه مقصود، در این نوشتار در حد توان ترسیم گشته است .

مرکز دادرسی آن امام نور در هنگامه‏ی ظهور

روزگاری مسجد اعظم کوفه مرکز داوری و دادرسی مولای متقیان امیر مومنان ( علیه‏السلام) بود به هنگام ظهور نیز مرکز داوری و دادرسی فرزند برومنداش حضرت بقیة الله (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) خواهد بود .
1 . ششمین امام نور در این رابطه می‏فرماید:
دار ملکه الکوفة و مجلس حکمه جامعها . (1)
مرکز حکومت او، کوفه، و مرکز قضاوت و دادرسی او مسجد اعظم کوفه می‏باشد .

پایگاه تبلیغاتی امام زمان (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف)

روزگاری شیفتگان خاندان عصمت و طهارت در مسجد اعظم کوفه پیروان منبر امیر بیان، مولای متقیان ( علیه‏السلام) گرد آمده، از بیانات درر بارش کسب نور می‏کردند (2) ، در هنگامی ظهور نیز در پیرامون منبر آخرین امام نور گرد آمده از سخنان گهر بارش فیض می‏برند .
2 . امام صادق ( علیه‏السلام) در این رابطه می‏فرماید:
کانی انظر الی القائم علی منبر الکوفة و حوله اصحابه، ثلاث مائة و ثلاثة عشر رجلا عدة اهل بدر، و هم اصحاب الالویة، و هم حکام الله فی ارضه علی خلقه . (3)
گویی به سوی قائم ( علیه‏السلام) می‏نگرم که بر فراز منبر مسجد کوفه قرار گرفته، تعداد 313 تن یاران‏اش در اطراف او حلقه زده‏اند . که پرچم داران و فرمان روایان خداوند برفراز گیتی در میان بندگان خدای‏اند .
3 . امام باقر ( علیه‏السلام) در همین رابطه می‏فرماید:
یدخل المهدی (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) الکوفة و بها ثلاث رایات قد اضطربت، فیصطفوا له و یدخل حتی یاتی المنبر، فیخطب فلا یدری الناس ما یقول من البکاء . (4)
مهدی ( علیه‏السلام) وارد کوفه می‏شود سه گروه درگیر در یک صف برای او گرد آیند، او بر فراز منبر قرار گرفته، خطبه می‏خواند، مردم آن قدر اشک شوق می‏ریزد که متوجه سخنان او نمی‏شوند .
4 . ابان بن تغلب گوید: در محضر امام صادق ( علیه‏السلام) در ناحیه‏ی کوفه بودم . در سه نقطه پیاده شدند و در هر نقطه دو رکعت نماز گزاردند، در توضیح آن سه نقطه فرمودند: یکی از آنها محل قبر امیر الؤمنان ( علیه‏السلام) و دیگری محل نهادن سر مقدس امام حسین ( علیه‏السلام) بود، اما سومی:
و الثالث موضع القائم ( علیه‏السلام) . (5)
سومی محل منبر حضرت قائم ( علیه‏السلام) بود .

ستاد اقامه جمعه و جماعت‏حضرت بقیة الله (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف)

روزگاری مسجد کوفه محل برگزاری جمعه و جماعت میر هدایت، شاه ولایت، حضرت علی ( علیه‏السلام) بود، روزگاری بس دراز نیز محل اقامه‏ی جمعه و جماعت آخرین سفیر الهی خواهد بود .
5 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در یک خطبه‏ی طولانی به تفصیل از ویژگیهای مسجد کوفه سخن گفته می‏فرماید:
ای اهل کوفه خداوند به شما نعمت‏هایی عطا فرموده که به هیچ کس عطا نکرده است . از برتری محل برگزاری نماز شما این است که اینجا خانه‏ی آدم، خانه‏ی نوح، خانه‏ی ادریس، عبادتگاه حضرت ابراهیم خلیل و عبادتگاه برادرم حضرت خضر ( علیه‏السلام) بود و امروزه محل عبادت و مناجات من است .
سپس در ادامه فرمود:
ولیاتین علیه زمان یکون مصلی المهدی ( علیه‏السلام) من ولدی و مصلی کل مؤمن . و لا یبقی علی الارض مؤمن الا کان به، او حسن قلبه الیه . (6)
برای مسجد کوفه زمانی فرا می‏رسد که محل برگزاری نماز حضرت مهدی (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) از تبار من، محل عبادت هر مؤمن می‏شود . هیچ مؤمنی در روی زمین نمی‏ماند جز این که به این مسجد بیاید، یا قلب اش برای این مسجد پربزند .
6 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) گشت و گزاری در سرزمین فعلی نجف داشتند، از توسعه‏ی روز افزون کوفه صحبت کردند و فرمودند:
در سرزمین حیره (7) مسجدی با 500 در ساخته می‏شود که نماینده‏ی حضرت قائم (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) در آن نماز می‏گذارد، زیرا مسجد کوفه برای آنها گنجایش نخواهد داشت .
و در آن دوازده امام عادل، امامت می‏کند .
راوی پرسید: آیا مسجد کوفه گنجایش آن همه جمعیت را می‏خواد داشت؟
فرمود:
تبنی له اربع مساجد، مسجد الکوفة اصغرها و هذا و مسجدان فی طرفی الکوفة من هذا الجانب . (8)
برای آن حضرت چهار مسجد ساخته می‏شود که مسجد کوفه کوچک‏ترین آنها خواهد بود، و این مسجد (مسجد حیره با 500 در) و دو مسجد در دو طرف کوفه، از این سمت . (با دست مبارک اشاره فرمودند به سوی بصره و نجف) .
7 . امام صادق ( علیه‏السلام) در این رابطه می‏فرماید:
اذا قام قائم آل محمد ( علیه‏السلام) بنی فی ظهر الکوفة مسجدا له الف باب، و اتصلت‏بیوت اهل الکوفة بنهری کربلا . (9)
هنگامی که قائم آل محمد ( علیه‏السلام) قیام کند در پشت کوفه مسجدی تاسیس می‏کند که 1000 در دارد و خانه‏های کوفه به دو رود کربلا متصل می‏شود .

توسعه‏ی مسجد اعظم کوفه

نخستین بنیانگذار مسجد کوفه حضرت آدم ( علیه‏السلام) می‏باشد و در گذشته خیلی وسیع‏تر از ساختمان فعلی آن بوده است .
8 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در مقابل درب مسجد می‏ایستاد . تیری در چله‏ی کمان نهاده پرتاب می‏کرد، تیر در میان خرما فروش‏ها می‏افتاد، می‏فرمود:
تا آنجا جز و مسجد بوده است و می‏فرمود:
قد نقص من اساس المسجد مثل ما نقص فی تربیعه . (10)
از اساس مسجد به مقداری کم از مربع شدن آن کاسته، کم شده است . (11)
9 . حذیفة بن یمان گوید:
به مقدار 12000 ذراع از مساحت آن کم شده است . (12)
10 . مفضل گوید: در محضر امام صادق ( علیه‏السلام) بودم، هنگامی که در آخر بازار سراج‏ها، به طاق زیاتین رسیدیم، از اسب پیاده شد و به من فرمود:
انزل، فان هذا الموضع کان مسجد الکوفة الاول‏ر الذی خطه آدم ( علیه‏السلام) و انا اکره ان ادخله راکبا . (13)
پیاده شو، زیرا اینجا جز و نخستین مسجد کوفه است که حضرت آدم ( علیه‏السلام) آن را طرح ریزی کرده بود، من دوست ندارم که سواره وارد شوم .
پرسیدم: چه کسی آن را تغییر داد؟
فرمود: نخستین دگرگونی آن در هنگامه‏ی طوفان رخ داد، سپس کسان کسری، (14) بعدا نعمان (15) و بعدها زیاد (ابن ابیه) آن را تغییر دادند .
11 . سابق بربری گوید: دیدم که امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) مسجد کوفه را وجب به وجب تا طاق زیات‏ها بنیاد نهاد . (16)
و این دقیقا منطبق می‏شود با آخر بازار سراج‏ها که در حدیث پیشین از امام صادق ( علیه‏السلام) نقل کردیم .
12 . امام صادق ( علیه‏السلام) فرمود:
ان القائم (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) اذا اقام رد البیت الحرام الی اساسه، و رد مسجد رسول الله ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) الی اساسه، و رد مسجد الکوفة الی اساسه . (17)
13 . امام باقر ( علیه‏السلام) در فرازی از یک حدیث طولانی می‏فرماید:
اذا قام القائم (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) دخل الکوفة و امر یهدم المساجد الاربعة حتی یبلغ اساسها . (18)
هنگامی که قائم (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) قیام کند وارد کوفه می‏شود و فرمان می‏دهد که چهار مسجد را ویران کنند تا به پایه‏های نخسین برگردد .
14 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در مسجد کوفه خطاب به مسجد کوفه فرمود:
وای بر کسی که ترا ویران کند وای بر کسی که مقدمات ویرانی ترا فراهم سازد وای بر کسی که ترا با آجر بسازد و قبله‏ی حضرت نوح را تغییر دهد .
و در پایان فرمود:
طوبی لمن شهد هدمک مع قائم اهل بیتی، اولئک خیار الامة مع ابرار العترة . (19)
خوشا به حال کسی که ویران کردن ترا در حضور قائم اهل بیت من درک کند . آنان برگزیدگان امت در محضر نیکان عترت هستند .
در این حدیث‏شریف از دگرگون شدن قبله‏ی حضرت نوح ( علیه‏السلام) گفت و گو شده، در این رابطه علامه مجلسی (طاب ثراه) تحقیق بسیار ارزشمندی داردند، علاقه‏مندان به دائرة المعارف بزرگ بحار مراجعه فرمایند . (20)
15 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در حدیث دیگری در این رابطه می‏فرماید:
اما ان قائمنا اذا قام کسره و سوی قبلته . (21)
چون قائم ما (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) قیام کند، مسجد کوفه را در هم می‏کوبد و قبله‏ی آن را صلاح می‏فرماید .

کلاسهای قرآن در مسجد کوفه

در احادیث فراوانی از تاسیس پایگاه‏های آموزش قرآن در مسجد کوفه بحث‏شده که به چند نمونه از آنها اشاره می‏شود:
16 . امام صادق ( علیه‏السلام) می‏فرمایدک
کیف انتم لو ضرب اصحاب القائم ( علیه‏السلام) الفطیط فی مسجد کوفان، ثم یخرج الیهم المثال المستانف، امر جدید علی الرب شدید . (22)
چگونه خواهید بود هنگامی که اصحاب قائم ( علیه‏السلام) در مسجد کوفه خیمه زده، (قرآن را) به شیوه‏ی جدید عرضه می‏دارند، شیوه‏ای تازه که (آموزش و یا پذیرش آن) بر عرب دشوار است .
منظور از شیوه‏ی جدید آموزش قرآن به ترتیب نزول آیات است، چنان که در احادیث دیگر به آن اشاره شده:
17 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در این رابطه می‏فرماید:
کانی انظر الی شیعتنا بمسجد الکوفة، قد ضربوا الفساطیط یعلمون الناس القران کما انزل . (23)
گویی شیعیان خود را می‏بینیم که در مسجد کوفه خیمه زده، به مردم قرآن را آن گونه که نازل شده آموزش می‏دهند .
18 . و در حدیث دیگری در همین رابطه فرمود:
کانی بالعجم فساطیطهم فی مسجد الکوفة یعلمون الناس القرآن کما انزل . (24)
گویی ایرانیان را با چشم خود می‏بینم که در مسجد کوفه خیمه زده قرآن را آن گونه که نازل شده، به مردمان آموزش می‏دهند .

از نشانه‏های ظهور در مسجد کوفه

در منابع فراوانی فرو ریختن دیوار مسجد اعظم کوفه را در شمار نشانه‏های ظهور آخرین امام نور بر شمرده‏اند، (25) که در برخی از احادیث‏به صورت شفاف بیان شده است:
19 . امام صادق ( علیه‏السلام) در این رابطه می‏فرماید:
اذا هدم حائط مسجد الکوفة مما یلی دار عبد الله بن مسعود، فعند ذلک زوال ملک القوم و عند زواله خروج القائم (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) . (26)
هنگامی که دیوار مسجد کوفه از سمت‏خانه‏ی عبدالله بن مسعود فرو بریزد، سیطره‏ی قوم از بین می‏رود و هنگامه‏ی ظهور قائم (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) فرا می‏رسد .
علامه‏ی مجلسی از صاحب «العدد القویه‏» نقل کرده که دیوار مسجد کوفه فرو ریخت و این نشانه به وقوع پیوست (27) ، صاحب تاریخ کوفه نیز می‏گوید: قسمتی از دیوار مسحد کوفه از سمت‏خانه‏ی مختار فرو ریخت و یوسف بن عمر آن را ساخت . (28)
یکی دیگر از نشانه‏های ظهور کشتار دسته جمعی در نزد مسجد کوفه است:
20 . امام صادق ( علیه‏السلام) در این رابطه می‏فرماید:
ان لولد فلان عند مسجد کم - یعنی مسجد الکوفة - لوقعة عربة، یقتل فیها اربعة آلاف من باب الفیل الی اصحاب الصابون .
برای فرزندان فلان، در روز جمعه‏ای در نزد مسجد شما (مسجد کوفه) حادثه‏ای هست که در آن در میان باب فیل تا اصحاب صابون، 4000 نفر کشته می‏شود، از این رهگذر از این مسیر به شدت دوری بجویید .

مسجد کوفه در عصر رجعت

در احادیث فراوانی از رجعت پیشوایان و فرمانروائی آنان بعد از حکومت جهانی حضرت بقیة الله (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) گفت و گو شده که به برخی از آنها اشاره می‏کنیم:
21 . امام صادق ( علیه‏السلام) در یک حدیث طولانی از رجعت امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) و فرمان روائی آن حضرت به تفصیل سخن گفته، در پایان می‏فرماید:
و عند ذلک تظهر الجنتان المدهامتان عند مسجد الکوفة و ما حوله بما شاء الله . (29)
در آن زمان آن دو باغستان سبز و خرم در نزد مسجد کوفه و در پیرامون آن آن گونه که خدای بخواهد پدیدار می‏گردد .
22 . امام صادق ( علیه‏السلام) در فراز دیگری از حدیث‏یاد شده از نابودی شیطان و یاران‏اش به دست امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در واپسین رجعت آن حضرت سخن گفته است . (30)
23 . در حدیث دیگری امام صادق ( علیه‏السلام) از کشته شدن ابلیس توسط حضرت بقیة الله (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) در مسجد کوفه سخن گفته می‏فرماید:
ان الله انظره الی یوم یبعث فیه قائمنا، فاذا بعث الله قائمنا کان فی مسجد الکوفة و جاء ابلیس حتی یحبثو بین یدریه علی رکبتیه، فیقل: یا ویله من هذا الیم . فیاخذ بنا صیته فیضرب عنقه . فذلک الیم هو الوقت الملوم . (31)
خداوند او را تا روز خروج قائم ما ( علیه‏السلام) مهلت داده است . هنگامی که قائم ما را خداوند ظاهر می‏کند، او در مسجد کوفه خواهد بود، پس ابلیس به حضوراش می‏آید و در مقابل اش زانو می‏زند و می‏گوید: ای وای بر او از چنین روزی . پس او را با دست قدرت می‏گیرد و گردن اش را می‏زند . آن روز همان وقت معلوم است .

سیمای مسجد کوفه در آیینه‏ی آیات و روایات

آیات فراوانی از قرآن کریم به مسجد کوفه مربوط می‏شود که به شماری از آنها اشاره می‏شود:
  • الف . (و اصنع الفلک باعیننا و وحینا) (32)
    خداوند به حضرت نوح ( علیه‏السلام) وحی فرمود:
    کشتی را به یاری ما (در حضور ما) و به فرمان ما بساز .
    24 . امام صادق ( علیه‏السلام) فرمود:
    حضرت نوح ( علیه‏السلام) فرمود:
    حضرت نوح ( علیه‏السلام) نجار بود او نخستین کسی است که کشتی ساخت، او 950 سال قوم خود را ارشاد و هدایت کرد، آنها همه‏اش او را مسخره کردند، پس از خدا خواست که احدی از آنها را روی زمین باقی نگذارد . خدا به او وحی کرد که کشتی را بسازد .
    فعمل نوح سفینته فی مسجد الکلوفة بیده، فاتی بالخشب من بعد حتی فرغ منها . (33)
    حضرت نوح کشتی را با دست‏خود در مسجد کوفه ساخت و تخته‏ها را از راه‏های دور آورد تا کار ساختن کشتی به اتمام رسید .
  • ب . (حتی اذا جاء امرنا و فار التنور) : (34)
    تا هنگامی که فرمان ما فرا رسید و از تنور آب جوشید .
    25 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در ضمن شمارش ویژگی‏های مسجد کوفه فرمود:
    فیه نجر نوح سفیننة، و فیه فار التنور، و به کان بیت نوح و مسجده، و فی زاویته الیمنی فار التنور . (35)
    حضرت نوح کشتی‏اش را آن جا ساخت، از تنور نیز همان جا آب جوشید . خانه‏ی نوح و محل عبادت او نیز آن جا بود . در زاویه‏ی راست آن آب از تنور جوشید .
    26 . امام باقر ( علیه‏السلام) نیز در این رابطه فرمود:
    مسجد کوفان فیه فار التنور، نجرت السفینة، و هو سرة بابل و مجمع الانبیاء . (36)
    در مسجد کوفه از تنور آب جوشید کشتی آن جا ساخته شد، آنجا ناف بابل و محل اجتماع پیامبران است . (37)
    27 . امام باقر ( علیه‏السلام) در حدیث دیگر با تفصیل بیشتری فرمود:
    مسجد کوفان روضة من ریاض الجنة، صلی فیه الف نبی و سبعون نبیا، و میمنته رحمة و میسرته مکر، فیه عصا موسی و شجرة یقطین و خاتم سلیمان، و منه فار التنور و نجرت السفینة و هی صرة (38) بابل و مجمع الانبیاء . (39)
    مسجد کوفه باغی از باغهای بهشت است، هزار و هفتاد پیامبر در آن نماز گزارده، سمت راست آن رحمت و سمت چپ آن نیرنگ (40) می‏باشد . عصای حضرت موسی، درخت کدوی (حضرت یونس) و انگشتری حضرت سلیمان در آن است .
    تنور از آن جا جوشید، کشتی در آن جا ساخته شد . آن جا قله‏ی شرف بابل و خیمه‏ی اجتماع پیامبران است .
    28 . بر اساس روایات این تنور همان تنور حضرت آدم ( علیه‏السلام) بود که بعدها به حضرت نوح ( علیه‏السلام) منتقل شد و محل فعلی آن در سمت راست کسی است که از باب کنده وارد مسجد شود . (41)
  • ج . (و قیل یا ارض ابلعی ماءک) : (42)
    سر انجام گفته شد: ای زمین اب خود را فرو بر .
    29 . امام صادق ( علیه‏السلام) در تفسیر این آیه‏ی شریفه فرمود:
    هنگامی که کشتی نوح به وسط مسجد کوفه رسید خدا به زمین فرمان داد که آب خودش را فرو ببرد .
    فبلعت ماءها من مسجد الکوفة، کما بدء الماء منه . (43)
    پس زمین آب خودش را از مسجد کوفه فرو برد، چنان که در آغاز نیز از همان جا شروع شده بود .
  • د . (و جعلنا ابن مریم و امه آیة و آویناهما الی ربوة ذات قرار و معین) (44) :
    ما عسیی بن مریم و مادرش را آیت و نشانه‏ای قرار دادیم و آنها را در سرزمین مرتفعی که دارای امنیت و آب جاری بود، جای دادیم . .
    30 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در تفسیر این آیه‏ی شریفه فرمودند:
    الربوة: الکوفة، و القرار: المسجد، و المعین: الفرات . (45)
    منظور از «ربوة‏» (مکان مرتفع) «کوفه‏» ، مقصود از «القرار» (محل امن و آسایش) «مسجد کوفه‏» ، و هدف از «معین‏» (آب روان و خوش گوار) همان «فرات‏» می‏باشد .

    مسجد کوفه از منظر پیشوایان

    در مورد ویژگی‏های مسجد کوفه از دیدگاه آیات قرآن به همین مقدار بسنده کرده، فضایل برجسته‏ی آن را از منظر احادیث وارده از پیشوایان معصوم به صورت فشرده در این جا می‏آوریم و یاد آور می‏شویم که نقل همه‏ی احادیث وارده در این صفحات نمی‏گنجد .
    31 . پیشوای پروا پیشگان، امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) می‏فرماید:
    اربععة من قصور الجنة فی الدنیا: المسجد الحرام و مسجد الرسول و مسجد بیت المقدس و مسجد الکوفة . (46)
    چهار قصر از قصرهای بهشتی در دنیاست: 1) مسجد الحرام، 2) مسجد النبی، 3) مسجد اقصی، 4) مسجد کوفه .
    32 . در حدیث دیگری به هنگام شمارش قصرهای چهارگانه فرمود:
    و مسجد الکوفة و هو قبة الاسلام . (47)
    و مسجد کوفه که آن «قبة الاسلام‏» است .
    تعبیر «قبة الاسلام‏» را رسول اکرم ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) در مورد حرم مطهر سالار شهیدان، (48) و جناب سلمان در مورد کوفه (49) به کار برده بودند .
    33 . امام صادق ( علیه‏السلام) فرمود:
    مسافر در چهار جا می‏تواند نمازش را کامل بخواندک
    1) مسجد الحرام، 2) مسجد النبی، 3) مسجد کوفه، 4) حرم امام حسین (صلوات‏الله علیه) . (50)
    34 . امام صادق ( علیه‏السلام) فرمود:
    اعتکاف روانیست‏به جز درمسجدی که امام عادل در آن جا نماز جماعت اقامه کرده باشد . در مسجد کوفه، در مسجد بصره، در مسجد النبی و مسجد الحرام اعتکاف مانع ندارد . (51)
    35 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) فرمود:
    لا تشد الررحال الا الی ثلاثة مساجد:
    المسجد الحرام، و مسجد رسول الله ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) و مسجد الکوفة . (52)
    بار و بنه‏ی سفر بسته نمی‏شود، جز با به سه مسجد: 1) مسجد الحرام، 2) مسجد النبی، 3) مسجد کوفه .
    36 . فخر الساجدین، زین العابدین، امام سجاد ( علیه‏السلام) از مدینه منوره، صرفا به قصد نماز گزاردن در مسجد کوفه آمد، چهار رکعت نماز گزارد، آنگاه بر مرکب خود سوار شده، راهی مدینه گردید . (53)
    37 . امام باقر ( علیه‏السلام) فرمود:
    لو یعلم الناس ما فی مسجد الکوفة، لا عدوا له الزاد و الرواحل من مکان بعید . (54)
    اگر مردم فضائل مسجد کوفه را می‏دانستند از راه‏های دور زاد و راحله فراهم کرده به سوی آن می‏شتافتند .
    38 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در این رابطه فرمود:
    و ان مسجدکم هذا لاحد المساجد الاربعة التی اختارها الله لاهلها . (55)
    این مسجد شما (مسجد کوفه) یکی از چهار مسجدی است که خداوند آنها را برای اهل‏شان برگزیده است .
    و در آخرین فراز از همین حدیث فرمود:
    آن را هرگز فرو نگذارید، با نماز گزاران در آن به خداوهد تقرب بجویید، برای بر آورده شدن نیازهای خود به آنجا روی بیاورید . آگر مردمان می‏دانستند که چه برکتی در آن هست از همه‏ی اقطار زمین به سوی آن می‏شتافتند، اگر چه با سینه خیز رفتن بر روی برف‏ها باشد . (56)
    39 . یکی از اصحاب به محضر امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) آمده عرضه داشت: من زاد و توشه برگرفتم، مرکبی تهیه کردم، کارهایم را ردیف نمودم، عازم بیت المقدس هستم .
    امیرمؤمنان فرمود: توشه‏ات را برگیر، مرکب‏ات را بفروش، از این مسجد هرگز جدا مشو، که این مسجد یکی از چهار مساجد برگزیده است .
    و در فرازی از آن حدیث فرمود:
    و یحشر منه یوم القیامة سبعون الفا لا علیهم حساب و لا عذاب . (57)
    در روز رستاخیز 70000 نفر از این مسجد بر انگیخته می‏شوند که بر آنها حساب و و عقابی نیست .
    40 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در فراز دیگری از این حدیث می‏فرماید:
    و فیه ثلاث اعین یزهرن . . .
    عین من لبن، و عین من دهن، و عین من ماء . (58)
    در مسجد کوفه سه چشمه برق می‏زند . . .
    چشمه‏ای از شیر، چشمه‏ای از روغن، و چشمه‏ای از آب .
    علامه‏ی مجلسی در توضیح این حدیث می‏فرماید: این چشمه‏ها از دیده ما پنهان است تا در زمان حضرت قائم ( علیه‏السلام) پدیدار شوند . (59)
    آن گاه امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) دست‏بر سینه نهاده فرمود:
    ما دعا فیه مکروب بمسالة فی حاجتة من الحوائج الا اجابه الله و فرج عننه کربته . (60)
    هیچ غم زده‏ای در این مسجد حاجتی از حوائج‏خود را از خدا مسالت نمی‏کند جز این که خداوند او را حاجت روا می‏کند و اندوه‏اش را می‏زداید .
    41 . امام صادق ( علیه‏السلام) در این رابطه فرمود:
    هر کس حاجتی دارد آهنگ مسجد کوفه کند، وضوی پاکیزه سازد، دو رکعت نماز، در هر رکعت‏سوره‏های: حمد، فلق، ناس، توحید، حجر، نصر، اعلی و قدر بخواند، تا از نماز فارغ شود، حاجت‏اش به یاری پروردگار بر آورده شود . (61)
    42 . امام صادق ( علیه‏السلام) در فرازی از حدیثی فرمود:
    نعم المسجد الکوفة، صلی فیه الف نبی و الف وصی . (62)
    مسجد کوفه چه مسجد زیبائی است هزار پیامبر و هزار وصی پیامبر در آن نماز گزار بوده‏اند .
    43 . امام صادق ( علیه‏السلام) فرمود:
    در شب مواج جبرئیل به پیامبر اکرم ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) عرض کرد:
    این جا نماز گاه پدرت آدم و عبادتگاه پیامبران است، در اینجا فرود آی و نماز بگزار . پس آن حضرت فرود آمد و نماز گزارد، آن گاه به سوی آسمان معراج نمود . (63)
    44 . امام صادق ( علیه‏السلام) به صراحت فرمودند: مسجد کوفه از مسجد بیت المقدس (مسجد اقصی) برتر است . (64)
    45 . و در همین رابطه فرمود:
    لو یعلم الناس من فضلله ما اعلم، لا زد حملوا علیه . (65)
    اگر مردم از فضیلت مسجد کوفه می‏دانستند آن چه را که من می‏دانم در آن جا ازدحام می‏کردند .
    46 . جبریل امین در شب معراج به رسول اکرم ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) عرضه داشت:
    مسجد مبارک کثیر الخیر، عظیم البرکة، اختاره الله لاهله و هو یشفع لهم یوم القیامة . (66)
    مسجد مبارک، پر فضیلت و پر برکتی است‏خداوند آن را برای اهل‏اش برگزیده است، این مسجد در روز قیامت‏برای آنها شفاعت می‏کند .
    47 . رسول اکرم ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) در همین رابطه فرمود:
    مسجد کوفه در مورد هر کس که در آن دو رکعت نماز بگزارد در روز قیامت‏شفاعت می‏کند . (67)
    48 . امام صادق ( علیه‏السلام) از هارون به خارجه پرسید: با مسجد کوفه چقدر فاصله داری؟ آیا به یک میل (دو کیلومتر) می‏رسد؟ گفت: نه .
    فرمود: آیا همه‏ی نمازهایت را در آن جا می‏خوانی؟ گفت: نه .
    فرمود: اگر من در آنجا حضور داشتم هیچ نمازی را در هیچ وعده‏ای جز در آنجا نمی‏خواندم .
    آنگاه در ضمن شمارش فضیلت‏های مسجد کوفه فرمود:
    ما بقی ملک مقرب و لا نبی مرسل، و لا عبد صالح الا و قد صلی فیه . (68)
    هیچ فرشته‏ی مقرب هیچ پیامبر مرسل و هیچ بنده‏ی شایسته‏ای نیست جز این که در آن مسجد نماز گزارده است .
    49 . امام صادق ( علیه‏السلام) در ضمن شمارش فضیلت‏های برجسته‏ی مسجد کوفه فرمود:
    ان الصلاة المکتوبة فیه لتعدل الف صلاة، و ان النافلة فیه لتعدل خمس مائة صلاة و ان الجلوس فیه بغیر تلاوة و لاذکر لعبادة . (69)
    نماز واجب در مسجد کوفه معادل یک هزار نماز مستحبی معادل 500 نماز می‏باشد و نشستن در آنجا بدون ذکر و تلاوت قرآن پاداش عبادت دارد .
    50 . و در حدیث دیگری فرمود:
    صلاة فی مسجد الکوفة بالف صلاة . (70)
    یک نماز در مسجد کوفه معادل یک هزار نماز است .
    51 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در همین رابطه فرمود:
    الصلاة المکتوبة فیه حجة مبرورة و النافلة فیه عمرة مبرورة . (71)
    نماز واجب در مسجد کوفه معادل یک حج مقبول و نماز مستحبی در آن معادل یک عمره‏ی مقبول است .
    52 . امام باقر ( علیه‏السلام) نیز فرمود:
    یا ابا حمزة، الفریضة فیها تعدل حجة و النافلة تعدل عمرة . (72)
    ای ابا حمزه، نماز واجب در آن معادل یک حج و نماز مستحبی معادل یک عمره می‏باشد .
    53 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در همین رابطه فرمود
    النافلة فی هذا المسجد تعدل عمرة مع النبی ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) و قد صلی فیه الف نبی و الف وصی . (73)
    نماز مستحبی در این مسجد معادل یک عمره در محضر پیامبر و نماز واجب در آن معادل یک حج در حضور پیامبر ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) می‏باشد . یک هزار پیامبر یک هزار وصی پیامبر در آن نماز گزارده‏اند .
    54 . امام صادق ( علیه‏السلام) فرمود:
    الکوفة حرم الله و حرم رسوله و حرم امیرالمؤمین علی ( علیه‏السلام)، الصلاة فی مسجدها بالف صلاة (74)
    کوفه حرم خدا حرم پیامبر و حرم امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) است، نماز در مسجد آن معادل هزار نماز است .
    55 . و در حدیث دیگری فرمود:
    صلاة فی مسجد الکوفة تعدل الف صلاة فی غیره من المساجد . (75)
    یک نماز در مسجد کوفه، معادل یک هزار نماز در دیگر مساجد است .
    56 . امام باقر ( علیه‏السلام) از یک نفر از اهالی کوفه پرسید: آیا تو همه‏ی نمازهایت را در مسجد کوفه می‏خوانی؟ گفت: نه . فرمود: تو شخص محرومی هستی، که از چنین خیری در مانده‏ای . (76)
    57 . و به ابو عبیده توصیه فرمود: هرگز نماز در مسجد کوفه را فرو مگذار . (77)
    58 . امام رضا ( علیه‏السلام) در این رابطه فرمود:
    الصلاة فی مسجدر الکوفة فردا، افضل من سبعین صلاة فی غیره جماعة . (78)
    نماز فرادی در مسجد کوفه، از 70 نمازی که در دیگر مساجد با جماعت‏خوانده شود بهتر است .

    نکاتی چند پیرامون مسجد کوفه

    اگر بخواهیم همه‏ی احادیث وارده از پیشوایان معصوم را پیرامون مسجد اعظم کوفه در این مقال بیاوریم، مطلب به درازا می‏کشد . از این رهگذر به احادیث‏یاد شده بسنده می‏کنیم و در بخش پایانی این نوشتار به چند نکته در رابطه با مسجد کوفه اشاره می‏کنیم:
  • الف - حجر الاسود بر دیوار مسجد اعظم کوفه
    59 . مولای متقیان، امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در فرازی از یک خطبه‏ی طولانی در مسجد اعظم کوفه می‏فرماید:
    و لا تذهب الایام و اللیالی، حتی ینصب الحجر الاسود فیه . (79)
    طولی نمی‏کشد که حجر الاسود در این مسجد نصب می‏شود .
    60 . در احادیث ملاحم نیز آمده است:
    تغیر الحبشة البیت فیکسرونه، و یؤخذ الحجر، فینصب فی مسجد الکوفة . (80)
    اهالی حبشه خانه‏ی خدا را دگرگون ساخته، در هم می‏شکنند، حجر الاسود را می‏گیرند و در مسجد کوفه آن را نصب می‏کنند .
    این حادثه در قرن چهارم هجری واقع شد، قرامطه کعبه را تخریب کردند، حجر الاسود را بردند و در مسجد کوفه نصب کردند . (81)
    مشروح این فاجعه را در کتاب «تاریخ وهابیان‏» مشروحا آورده‏ایم .
  • ب - تشریف فرمائی پیشوایان معصوم به مسجد کوفه
    61 . بر اساس احادیث فراوران رسول اکرم ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) در شب معرج در مسجد کوفه فرود آمده، نماز گزارده است . (82)
    62 . امام سجاد ( علیه‏السلام) صرفا برای نمازگزاردن در مسجد کوفه رنج‏سفر برخود هموار نموده از مدینه منوره به مسجد آمده است . (83)
    63 . امام کاظم ( علیه‏السلام) احمد تبان را از طریق اعجاز به مسجد کوفه آورده تا اعمال مسجد را در محضر آن حضرت انجام دهد . (84)
    64 . امام جواد ( علیه‏السلام) علی بن خالد زیدی را با اعجاز امامت‏به مسجد کوفه برده، اعمال مسجد را در حضور آن سرور انجام داده است . (85)

    معجزات شگفت امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در مسجد کوفه

    65 . معجزه‏ی باهره‏ای از رسول اکرم ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) (در مسجد کوفه‏» به وقوع پیوسته . (86)
    66 . معجزات شگفت فراوانی از مولای متقیان امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در مسجد کوفه پدیدار گشته، که فقط به منابع آنها در پاورقی اشاره می‏کنیم . (87)
    67 . داوری‏های شگفت امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در مسجد کوفه بیرون از شمار است‏به برخی از منابع آنها در پاورقی اشاره می‏کنیم . (88)

    محراب‏های مسجد کوفه

    در سمت قبله‏ی کوفه در محراب به عنوان محراب امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) موجود است، علامه‏ی مجلسی محدث نوری نکات فراوانی را برای تعیین محراب شهادت امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) نقل کرده‏اند و سرانجام به این نتیجه رسدیده‏اند که احتمالا یکی از آنها محراب ضربت‏خوردن مولی و دیگری محراب عبادت آن حضرت باشد . (89) و لذا بهتر است از هر دو محراب تبرک شود .
    محراب‏های موجود در صحن مسجد یادگار علامه سید بحر العلوم است، که آنها را به جای اسطوانه‏های مسجد که غالبا بر چیده شده بود تاسیس کرد . (90)

    مقام‏های مسجد کوفه

    در مسجد اعظم کوفه مقام جبرئیل، مقام نوح، مقام ابراهیم، مقام امیرالمؤمنین، مقام امام سجاد و مقام امام صادق ( علیه‏السلام) هست، که هر کدام نماز و دعای مخصوص دارد . (91)
    در منابع فراوانی درمورد تعیین هر یک از مقام‏های یاد شده، دکة القضا، بیت الطشت و دیگر اماکن متبرکه‏ی مسجد کوفه بحث‏شده، علاقه‏مندان به منابع یاد شده در پاورقی مراجعه فرمایند . (92)

    نکات پراکنده

    68 . با اسناد گوناگون روایت‏شده که هر شب 60000 فرشته بر مسجد کوفه فرود آمده، در نزد ستون هفتم نماز می‏گزارند . دیگر تا روز رستاخیز به آنها نوبت نمی‏رسد که بر گردند و در آن جا نماز بگذارند . (93)
    ستون هفتم مقام امیرالمؤمنین ( علیه‏السلام) است . (94)
    69 . ابوحمزه‏ی ثمالی گوید: اصبغ بن نباته دست مرا گرفت و ستون هفتم را به من نشان داد و گفت: اینجا مقام امیرامؤمنین ( علیه‏السلام) است . (95)
    70 . در شب معراج جبرئیل به پیامبر اکرم ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) عرضه داشت: اینجا مسجد کوفه است، من 20 بار ویرانی و 20 بار آبادانی آن را دیده‏ام که میان دو ویرانی و دو آبادانی 500 سال فاصله بود . (96)
    71 . یکی از درهای مسجد کوفه «باب السده‏» نام داشت که گذرگاه امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) بود . (97)
    72 . یکی دیگر از درهای مسجد کوفه «باب الفیل‏» است که در اصل «باب الثعبان‏» نام داشت و آن معجره‏ی باهره‏ی امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در آن جا رخ داد . (98) نظر به این که باب ثعبان یاد آور معجزه‏ی امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) بود، بنی امیه نام آن را به باب الفیل تغییر دادند . (99)
    73 . امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) فرمود:
    به مسجد کوفه از در بزرگ (باب الفیل) وارد شوید که آن باغی از باغ‏های بهشت است . (100)
    74 . سنگی در مسجد کوفه پدیدار شد که به قلم تکوین بر آن نام مقدس «محمد» ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) نقش بسته بود . (101)
    75 . امام رضا ( علیه‏السلام) فرمود
    مسجد کوفه خانه‏ی حضرت نوح بود اگر کسی یک صدبار وارد شود، یک صد بار خداوند برای او آمرزش می‏نویسد زیرا دعا طلب آمرزش حضرت نوح در آنجاست . (102)
    منظور از این دعا دعای: (رب اغفرلی و لوالدی و لمن دخل بیتی مؤمنا) می‏باشد . (103)

    در طول قرون و اعصار صدها نفر در مسجد اعظم کوفه توفیق تشرف به پیشگاه مقدس حضرت بقیة الله (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) پیدا کرده‏اند به 10 نمونه از این سعادتمندان به طور فشرده اشاره می‏کنیم، طالبان تفصیل بیشتر را به منابع یاد شده در پاورقی ارجاع می‏دهیم .
    به امید روزی که خورشید جهان افروز امامت، از افق غیبت طالع گشته، جهان آفرینش را با نور خود منور ساخته سعادت تشرف به پیشگاه آن قبله‏ی موعود و کعبه مقصود را به همه شیفتگان دلسوخته ارزانی بدارد .

    1 . ملا احمد مقدس اردبیلی

    یکی از زیباترین تشرفاتی که در طول قرون و اعصار در مجسد اعظم کوفه رخ داده، تشرف نادره‏ی دوران، محقق بی‏نظیر زمان، مولی احمد، معروف به: «مقدس اردبیل‏» (متوفای 993 ه) مدفون در ایوان مقدس حرم مطهر مولای متقیان امیر مؤمنان ( علیه‏السلام) می‏باشد .
    داستان این تشرف با اسناد مختلف از سرآمد شاگردان محقق اردبیلی، سید سند، حبر معتمد «میر علام‏» روایت‏شده است .
    حجت تاریخ علامه‏ی تهرانی می‏نویسند: به هنگام ارتحال مقدس اردبیلی از او پرسیدند که بعد از شما به چه کسی مراجعه کنیم؟ ایشان فرمود: «در احکام شرعی به میر علام و در مسائل عقیدتی به میرفضل‏الله مراجعه نمایید .» (104)
    و اینک داستان تشرف مقدس اردبیلی به نقل میرعلام:
    علامه‏ی مجلسی از گروهی از اساتید خود، از سید فاضل «امیر علام‏» شاگرد برجسته‏ی مقدس اردبیلی روایت می‏کند که گفت:
    شبی در صحن مقدس مولای متقیان امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) بودم، مقدار زیادی از شب گذشته بود، من در صحن مطهر قدم می‏زدم، ناگاه دیدم که شخصی به سوی حرم مطهر در حرکت است، نزدیک رفتم، دیدم استاد بزرگوارم عالم پرهیزکار، فاضل عالی مقدار، ولی احمد اردبیلی است .
    من خود را مخفی کردم، تا استاد به درب حرم رسید، درب حرم بسته بود، به مجرد این که استاد به درب حرم رسید، درب به رویش باز شد .
    او وارد حرم شد و من می‏شنیدم که با کسی در داخل حرم گفت و گو می‏کند . پس از دقایقی از حرم بیرون آمد، درب حرم بسته شد، ایشان حرکت کرد و من نیز به دنبال‏اش روان گشتم .
    مقدس اردبیلی از نجف اشرف خارج شد و راه مسجد کوفه را در پیش گرفت . من نیز چون شاید به دنبال‏اش در حرکت‏بودم، به گونه‏ای که متوجه من نمی‏شد . تا داخل مسجد اعظم کوفه شد و در محرابی که محل شهادت امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) بود، قرار گرفت .
    مدت طولانی رد آن جا توقف نمود، آنگاه از مسجد بیرون رفت و راه نجف را در پیش گرفت .
    تا نزدیکی مسجد «حنانه‏» (105) پشت‏سرش در حرکت‏بودم، آن جا مرا سرفه‏ای در گرفت، که نتوانستم خودداری کن، پس به سوی من نگاهی کرد و در آن تاریک شب مرا شناخت و فرمود: «تو میر علام هستی؟» . گفتم: آری . پرسید: تو این جا چه کار می‏کنی؟ !
    گفتم: از لحظه‏ای که شما قدم در صحن مهر نهادی، تا الآن پشت‏سر شما بودم، شما را قسم می‏دهم به صاحب آن قبر مطهر (علی ( علیه‏السلام)) آنچه امشب برای تو پیش آمد، از آغاز تا فرجام برا یمن بازگوی .
    فرمود: می‏گویم، به شرط این که تا من زنده هستم به احدی بازگو نکنی من تعهد کردم، هنگامی که از عهد و میثاق من مطمئن شده فرمود: در مورد برخی از مسایل می‏اندیشیدم، برخی از آن‏ها بر من مشکل شد، به دلم گذشت که به محضر مولای متقیان ( علیه‏السلام) برسم و مشکل خود را از محضر آن حضرت بپرسم .
    چون به درب حرم رسیدم، به طوری که مشاهده کردی، درب حرم به رویم گشوده شد، وارد حرم شدم، از خداوند منان مسالت نمودم که امیرمؤمنان مشکل مرا بازگشاید . ناگهان صدایی از قبر مطهر به گوشم رسید که:
    «ائت مسجد الکوفة وسل عن القائم ( علیه‏السلام) فانه امام زمانک‏» :
    «به مسجد کوفه برو، و مسائل‏ات را از حضرت قائم ( علیه‏السلام) بپرس، که امام زمان‏ات او می‏باشد» .
    پس به مسجد کوفه آدم و در محراب مسجد پرسشهای خود را از آن حضرت پرسیدم و پاسخ‏های لازم را دریافت کردم، و اینک به منزل خود باز می‏گردم . (106)
    این داستان را با اندک تغییری در تعبیر، معاصر علامه‏ی مجلسی، محدث والامقام، مرحوم سید نعمة الله جزایری (متوفای 1112ه) . توسط استادش «سیدهاشم احسائی‏» (107) از استاد وی «میر علام‏» شاگرد برجسته‏ی مقدس اردبیلی نقل کرده است . (108)
    این داستان در منابع فراوانی به نقل از علامه‏ی مجلسی (109) و در منابع دیگر به نقل از مرحوم جزایری آمده است . (110)
    در نسخه‏ی چاپی انوار نعمانیه، برای «میرعلام‏» نسخه بدلی به عنوان «مدیر فیض الله‏» آمده، از این‏رهگذر در برخی منابع به جای میرعلام، میرفیض‏الله (111) و در برخی به عنوان نسخه بدل (112) و در برخی دیگر «میرغلام‏» آمده (113) ، ولی صحیح آن «میرعلام‏» می‏باشد . (114)

    2 . سیدمهدی بحرالعلوم

    شخصیت والای سید بحر العلوم بر احدی پوشیده نیست، مرحوم کاشف الغطاء شیخ جعفر کبیر با آن جلالت قدر و مرجعیت عامه که داشت‏خاک نعلین سید را از روی تبرک با تحت الحنک عمامه‏اش پاک می‏کرد (115) ، به قدری کرامات و خارق عادات از وی صادر شد که صاحب جواهر از او به عنوان «صاحب کرامات باهره و معجزات قاهره‏» تعبیر می‏کرد . (116)
    محدث قمی، (117) محدث نوری (118) ، مرحوم خیابانی (119) و بسیاری از محدثان و مورخان تصریح کرده‏اند که تشرف او به پیشگاه حضرت بقیة الله (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) به تواتر رسیده است . (120)
    افتخار قرون و اعصار علامه‏ی بحر العلوم را تشرفات فراوانی است که یکی از آنها در مسجد کوفه رخ داده است .
    سید جواد عاملی، صاحب مفتاح الکرامه (متوفای 1226 ه . ق) استاد صاحب جواهر و شاگرد برجسته‏ی بحر العلوم می‏گوید:
    شبی از شبهای استادم سید بحر العلوم را دیدم که از دروازه‏ی شهر نجف بیرون رفت، من نیز به دنبال او حرکت کردم تا وارد مسجد کوفه شد، من نیز پشت‏سر ایشان وارد شدم .
    استاد را مشاهده کردم که به مقام حضرت صاحب الامر ( علیه‏السلام) رفت و در آن جا به امام زمان (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) به گفت و گو پرداخت .
    امام زمان (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) در پاسخ یکی از پرسش‏های بحرالعلوم فرمود:
    «شما در احکام شرعیه به ادله‏ی ظاهریه مامور هستید و مکلف به همان چیزی هستید که از آن ادله استفاده نموده‏اید، شما مامور به احکام واقعیه نیستید» . (121)
    ملا زین العابدین سلماسی از اصحاب خاص سید بحرالعلوم می‏گوید:
    من حضور داشتم در محفل سید بحر العلوم که شخصی از امکان رؤیت‏سیمای مبارک امامام عصر (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) در غیبت کبری پرسید، سید از پاسخ آن شخص ساکت‏شد، سر را به زیر انداخت و آهسته گفت:
    «چه بگویم در پاسخ او؟ در حالی که آن حضرت مرا در بغل کشید و به سینه‏ی خود چسبانید . . .» .
    آنگاه در پاسخ سائل فرمود: «از اهل بیت عصمت ( علیهم‏السلام) رسیده است تکذیب کسی که مدعی رؤیت‏حضرت حجت ( علیه‏السلام) باشد» . (122)
    در این بیان به طوری که ملاحظه می‏فرمایید از محل این تشرف نامی به میان نیامده است .
    مرحوم سید، تشرف دیگری دارد که آن را بنا به تقاضای میرزای قمی (صاحب قوانین) بیان کرده (123) و آنجا در مورد بغل گشودن و به سینه چسبانیدن بحث نشده است، ولی تصریح شده که در مسجد سهله این تشرف حاصل شده است . (124)
    در برخی از نوشته‏های معاصران، این دو تشرف با یکدیگر تلفیق شده و چنین آمده است:
    «شبی به مسجد کوفه رفتم، حضرت ولی عصر مشغول عبادت بود، فرمودند: جلوتر بیا . . . آغوش مهر گشودند و مرا در بغل گرفته، به سینه‏ی مبارکشان چسبانیدند» . (125)

    3 . شیخ حسین آل رحیم

    محدث نوری از افراد مورد وثوقی چون «شیخ باقر کاظمی‏» و «شیخ طه نجف‏» در نجف اشرف روحانی زاهد و مقدسی به نام «شیخ حسین‏» از تیره‏ی «آل رحیم‏» بوده که در نهایت فقر زندگی می‏کرده و از کودکی به سرفه و مرض سینه مبتلا بوده، و به هنگام سرفه کردن از سینه‏اش خون می‏آمده، از زنی از اهل نجف خواستگاری کرد و دست رد بر سینه‏اش زدند .
    شیخ حسین چهل شب چهارشنبه به مسجد کوفه رفته، شبها را در آنجا بتیوته کرده، همه‏اش به دعا و مناجات و توسل سپری نموده و نتیجه‏ای حاصل نشده، تا در چهلمین شب چهارشنبه به محضر مولی بار یافته، پس از گفت و گوی فراوان حاجت‏های خود را بازگو کرده، مولی فرمود:
    «اما سینه‏ات پس عافیت‏یافت، اما آن زن به زودی نصیب تو می‏شود، ولی فقر تا پایان زندگی با تو قرین است .»
    آنگاه در محضر مولی به حرم حضرت مسلم مشرف شده، آثار عظمت فراوان از مولی مشاهده کرده، در همان لحظه سینه‏اش خوب شده و در کمتر از یک هفته مقدمات ازدواج با خانم مورد نظرش فراهم گردیده است .
    این داستان با تفصیل بسیار گسترده در منابع فراوان آمده است (126) ، جز این که نام او در «جنة الماوی‏» محمد به جای حسین ذکر شده است .

    4 . سیدمحمد قطیفی

    عالم عالم، سیدمحمد قطیفی می‏گوید: شب جمعه‏ای با یکی از روحانیون به مسجد کوفه رفتیم، مرد صالحی نیز آنجا مشغول عبادت بود .
    چون شب فرا رسید درب مسجد راستیم و برای مصون ماندن از دزد مقداری سنگ و کلوخ پشت در ریختیم و با اطمینان خاطر مشغول اعمال مسجد شدیم .
    پس از انجام اعمال مسجد، من و دوستم در «دکة القضا» (127) رو به قبله نشسته بودیم و آن مرد صالح در دهلیز مسجد، نزدیک باب الفیل با صدای حزن‏آوری مشغول دعای کمیل بود .
    شب صاف و مهتاب بود، به سوی آسمان می‏نگریستم، ناگاه بوی بسیار خوش، که از مشک و عنبر خوش بوتر بود، در فضای مسجد پیچید، آنگاه نوری چون شعله‏ی آتش در میان شعاع نور ماه پدیدار گشت و در همان لحظه صدای آن مرد صالح قطع شد .
    به ناگاه شخص جلیلی را دیدم که از سوی درب بسته وارد مسجد شد، لباس مجازی به تن داشت و سجاده‏ای همانند حجازی‏ها بر دوش مبارک‏اش بود .
    او در کمال متانت گام بر می‏داشت و به سوی دربی که به صحن قبر حضرت مسلم باز می‏شود، گام می‏سپرد .
    دلهای ما از جا کنده شد، دیدگان ما به سوی آن نور خیره کننده دوخته شد . هنگامی که از نزدیک ما گذشت، بر ما سلام کرد، دوست من از جواب فرو ماند و من به سختی توانستم جواب سلام‏اش را ادا نمایم .
    چون وارد صحن حضرت مسلم شد، ما به حال طبیعی برگشتیم و گفتیم: ایشان کی بود و از کجا وارد شد؟ !
    به سوی آن مرد صالح که مشغول دعا بود رفتیم، دیدیم جامه‏اش را پاره کرده، همانند داغ جوان دیده اشک حسرت می‏ریزد . از او پرسیدیم داستان چیست؟ گفت:
    من چهل شب جمعه به نیت دیدار با امام زمان (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) به این مسجد آمده‏ام . تنها نتیجه‏ای که حاصل شد این بود که در اثنای اشتغال من به دعای کمیل، آن حضرت لحظه‏ای بالای سرم توقف نمود، چون به سویش نگریستم فرمود: «چه می‏کنی؟» من نتوانستم پاسخی دهم، به طوری که مشاهده کردید، تشریف بردند .
    پس سه نفری به سوی صحن حضرت مسلم شتافتیم، با کمال تعجب درب را - همان طور که بسته بودیم - بسته یافتیم . (128)

    5 . شیخ علی‏اکبر روضه‏خوان

    مرحوم نهاوندی میرزا هادی از شیخ علی‏اکبر روضه خوان تبریزی نقل می‏کند که گفت: شبی در مسجد کوفه در مقام امام صادق ( علیه‏السلام) از شدت گریه خسته شدم، پوستی بر صورت خود انداخته، به دیوار مسجد تکیه دادم . ناگاه در آن شب تار متوجه نوری شدم که در چند قدمی من فضای مسجد را روشن کرده است .
    چون دقت کردم دیم شخص جلیل القدری آنجا ایستاده و نور از او به اطراف پخش می‏شود، گویی چراغ پر نوری زیر عبا دارد .
    هر چه نگاه کردم فقط نور دیدم، گویی سرپوشی از نور بر فراز سرش نهاده، جامه‏ای از نور بر تن پوشیده است .
    محو تماشای جمال بی‏مثالش شدم، ولی هر چه دقت کردم چیزی جز یک شبح ندیدم .
    پس از مدتی حرکت کرد و از کنار من عبور کرد و به سوی سر من رفت . چون برگشتم احدی را ندیدم . به سمت صحن حضرت مسلم دویدم، اثری از ایشان ندیدم، به سمت‏حرم هانی رفتم باز اثری ندیدم، به صحن مسجد برگشتم و نشانی از او نیافتم . از شدت حسرت وافسوس ناله‏ی جانکاهی از اعماق دل کشدیم، مادرم از حجره بیرون آمد و پرسید: چه شده؟ داستان را برای او نقل کردم . (129)

    6 . سیدمرتضی نجفی

    یکی از صلحای نجف اشرف به نام «سیدمرتضی نجفی‏» که محضر شیخ جعفر کبیر (کاشف الغطاء) را درک کرده، سالها ملازم سیدمحمدباقر قزوینی بوده (130) ، و در نزد علما به تقوا و پرهیزکاری مشهور بود، گفت:
    در مجسد کوفه با جمعی از اهل دل بودیم، وقت مغرب فرا رسید، درصدد بر آمدیم با یکی از علمای برجسته‏ای که در آن جا حضور داشت، نماز مغرب و عشاء را به جماعت‏برگزار کنیم .
    در آن ایام در وسط مسجد کوفه در محلی که به «تنور» معروف بود، مقدار اندکی آب بود که از محرای قنات مخروبه‏ای می‏آمد و راه تنگی داشت که گنجایش بیش از یک نفر را نداشت .
    برای تجدید وضو به محل تنور رفتم، شخص جلیل القدری را در آن جا دیدم که جامه‏ی عربی بر تن داشت، با متانت تمام در کنار آب نشسته مشغول وضو گرفتن بود .
    من عجله داشتم که به نماز جماعت‏برسم و او هم‏چنان با متانت وضو می‏ساخت، و لذا به ایشان گفتم: آیا شما نمی‏خواهید در نماز جماعت‏شرکت کنید؟ فرمود: «نه، زیر آن شیخ دخنی است‏» . (131)
    منظور ایشان را از این جمله متوجه نشدم، منتظر ماندم تا وضوی‏اش تمام شد، آنگاه من وضو گرفتم و با آن عالم معروف نماز خواندم .
    بعد از پراکنده شدن مردم، جریان را به آن شیخ گفتم . حال‏اش متغیر شد، رنگ از چهره‏اش پرید و در فکر عمیقی فرو رفت .
    آنگاه به من گفت: تو حضرت حجت ( علیه‏السلام) را دیده‏ای ولی نشناخته‏ای . زیرا آن حضرت از چیزی خبر داده که جز خدا احدی از آن آگاه نبود .
    من امسال در «رحبه‏» (132) ارزن کاشته‏ام، چون به نماز ایستادم به فکر آن زراعت افتادم که جایش امن نیست و این اندیشه به کلی فکر مرا به خود مشغول ساخت و از حالت نماز بیرون برد . و لذا آن حضرت از اعماق دل من خبر داده است . (133)

    7 . حاج علی نجفی و همراهان

    مرحوم نهاوندی با سلسله اسنادش از شخصی به نام «حاج علی نجفی‏» روایت می‏کند و مورد اعتماد و استناد بودن‏اش را از جمعی از علما روایت می‏کند، که او با یک گروه یازده نفری هر شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرف می‏شده و هرگز تعطیل نمی‏کرده‏اند .
    هر هفته یکی از افراد وسایل چایی و شام مهیا می‏کرده، یک شب چهارشنبه بعد از اعمال مسجد، راهی مسجد کوفه می‏شوند، چون آهنگ صرف شام می‏کنند معلوم می‏شود کسی که آن شب نوبت او بوده، همه‏ی وسایل را فراهم کرده، جز این که موقع حرکت فراموش کرده و در مغازه‏اش مانده است .
    در حالی که از شدت گرسنگی خواب‏شان نمی‏برده، در حجره زده می‏شود، سیدجلیل القدری وارد شده، احادیث‏بسیار ناب و جالبی برای آنها بازگو می‏کند، سپس می‏فرماید:
    «اگر خواسته باشید اسباب چایی حاضر است‏» .
    یکی از افراد برخاسته از خورجین، سماور بسیار عالی با همه‏ی لوازم بیرون آورده، مقدمات چایی را فراهم می‏کنند و آن بزرگوار به بیان احادیث ادامه می‏دهد، سپس می‏فرماید:
    «اگر خواسته باشید شام حاضر است‏» .
    باز یکی از افراد برخاسته، از طرف دیگر خورجین یک طاس کباب بیرون می‏آورد که پر از برنج و خورشت‏بسیار عالی بوده که بخار از آن متصاعد بوده است، گویی همین الآن از روی آتش برداشته‏اند .
    هنگامی که میل می‏کنند و همه سیر می‏شوند، مقداری اضافه می‏ماند، دستور می‏دهد که آن را به خادم مسجد بدهند .
    بامدادان به یاد آن بزرگوار می‏افتند، هر چه جست و جو می‏کنند، اثری از ایشان نمی‏یابند و درهای مسجد را همچنان بسته می‏بینند . (134)

    8 . شیخ محمد طاهر نجفی

    صالح متقی شیخ محمدطاهر نجفی، خادم مسجد کوفه می‏گوید:
    علمای نجف اشرف که به مسجد کوفه می‏آمدند، در حد توان به آنها خدمت می‏کردم، آن‏ها نیز گاهی چیزی به من می‏آموختند .
    ذکری از آنها آموخته بودم که 12 سال در شب‏های جمعه به آن مداومت داشتم .
    شبی طبق معمول مشغول ذکر بودم، از حضرت رسول ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) آغاز کرده، به حضرت ولی عصر (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) رسیده بودم، ناگاه شخص بزرگواری وارد شده فرمود:
    «چه شده؟ چه خبر است که همواره زمزمه‏ای بر لب داری؟ هر دعایی حجابی دارد، بگذار حجاب آن برداشته شود، تا همه‏اش یکجا به اجابت‏برسد» .
    آنگاه از حجره بیرون رفت و به سوی صحن حضرت مسلم حرکت نمود به دنبال‏اش راه افتادم، هر چه جست و جو کردم اثری نیافتم . (135)
    شیخ محمد طاهر نجفی سالها خادم مسجد کوفه بود و با خانواده‏اش در مسجد کوفه زندگی می‏کرد . در اواخر عمر از هر دو چشم نابینا شد، بسیار از علمای نجف او را به تقوا و پرهیزکاری می‏شناختند .
    او را تشرف دیگری است که فشرده‏اش به قرار زیر است:
    7 - 8 سال پیش به جهت پدید آمدن درگیری در میان دو قبیله در نجف اشرف، منطقه ناامن شد و رفت و آمد به مسجد کوفه قطع شد .
    من عائله‏مند بودم و تعدادی یتیم در تحت کفالت من بود و درآمد من منحصر به هدایایی بود که زایران و روحانیان به من بذل می‏کردند، از این رهگذر زندگی شدیدا بر من سخت‏شد .
    شب جمعه‏ای چیزی در بساط نبود و گریه‏ی بچه‏ها در اثر گرسنگی، آرامش دل را از من ربوده بود .
    من در میان «سفینه‏» (محل معروف به تنور) و «دکة القضاء» (محل داوری امیرمؤمنان) نشسته بودم و حال عبادت و مناجات نداشتم .
    یک مرتبه بر زبانم جاری شد که‏ای پروردگار مهربان، اگر سرور و مولایم را به من نشان دهی، دیگر چیزی از تو مطالبه نمی‏کنم و از فقر و نداری خود شکایت نمی‏کنم .
    یک مرتبه خود را در حال ایستاده دیدم و دیدم که در یک دستم سجاده‏ای و دست دیگرم در دست جوان بزرگواری است که اثار عظمت و جلال از او نمایان است .
    نخست تصور کردم که باید یکی از سلاطین جهان باشد، ولی متوجه شدم که عمامه بر سر دارد و لباس نفیس تیره‏رنگی بر تن مبارک‏اش است . و شخص دیگری در خدمت‏اش بود که جامه‏ی سفید بر تن داشت .
    در محضر مبارک‏اش به سوی دکه‏ای که در نزدیک محراب بود، به راه افتادیم، چون به دکه رسیدیم، مرا به اسم خطاب کرده فرمود:
    «ای طاهر! سجاده را پهن کن‏» .
    چون سجاده را پهن کرده دیدم بسیار سفید و درخشان است و چیزی با خط درخشنده‏ای بر آن نوشته شده، که من جنس آن را تشخیص ندادم . من سجاده را با رعایت زاویه‏ی انحراف قبله‏ی مسجد پهن کردم، فرمود:
    «سجاده را چه طور پهن کردی؟» .
    از هیبت‏اش طوری دست و پایم را گم کردم که گفتم: «آن را به طول و عرض پهن کردم‏» .
    فرمود: این عبارت را از کجا یاد گرفته‏ای؟ عرض کردم: از فرازی از دعای حضرت بقیة‏الله (ارواحنافداه) فرمود: «خوب است مقداری فهم داری‏» . .
    بر فراز سجاده مشغول عبادت شد، همواره نور از او ساطع بود و لحظه به لحظه بیشتر می‏شد، به طوری که دیگر نمی‏توانستم به چهره‏اش نگاه کنم . یک مرتبه به دلم گذشت که این بزرگوار نباید از افراد عادی باشد . چون از نماز فارغ شد، دیدم که بر فراز یک کرسی بلندی نشسته که سایبان هم دارد، ولی نور جمال‏اش بسیار خیره کننده بود .
    در آن لحظه تبسمی نموده فرمود:
    «ای طاهر به نظر شما من کدام یک از سلاطین دنیا هستم؟» .
    عرضه داشتم: شما سلطان سلاطین و سید عالم هستی می‏باشید، شما از سلاطین دنیا نیستید . فرمود:
    «ای طاهر به خواسته‏ی خود رسیدی، دیگر چه می‏خواهی؟ آی شما را ما هموار ه تحت نظر نداریم؟ مگر اعمال شما همه روزه بر ما عرضه نمی‏شود؟» .
    آنگاه وعده‏ی گشایش زندگی داند، سپس فرمودند: «طاهر به خواسته‏ات رسیدی، دیگر چه می‏خواهی؟» .
    آن چنان از هیبت و جلالت‏اش خود را باختم که قدرت سخن گفتن نداشت . در یک لحظه خود را در صحن مسجد تک و تنها دیدم، چون به سوی مشرق نگریستم، دیدم که فجر طالع شده است .
    شیخ محمدطاهر می‏گوید: سالها بعد که چشمان‏ام را از دست دادم و بسیاری از راههای کسب و کار به روی‏ام بسته شد، ولی هرگز به سختی نیفتادم و طبق وعده‏ی آن حضرت گشایش روشنی در زندگی‏ام پدید آمد . (136)

    9 . شیخ محمدتقی آملی

    علامه‏ی طباطبائی (صاحب تفسیر المیزان) از استادش محروم سیدعلی قاضی نقل می‏کند که می‏گفت:
    بعضی از افراد زمان ما مسلما محضر مبارک آن حضرت را درک کرده‏اند و به خدمتش شرفیاب شده‏اند .
    یکی از آنها شیخ محمدتقی آملی (صاحب مصباح الهدی) متوفای 1391 ه . بود که در مسجد سهله در مقام صاحب الزمان ( علیه‏السلام)، در حالی که مشغول ذکر و مناجات بوده، آن حضرت را در میان نوری بسیاری قوی مشاهد کرده (137) ، دو هفته بعد، در مسجد کوفه، کعبه‏ی مقصود و قبله‏ی موعود بر او تجلی کرده، با او به گفت و گو پرداخته، به او شرف جاودانه اعطاء فرمودند . (138)

    10 . شیخ محمد کوفی

    مرحوم حاج شیخ محمد کوفی که تشرفات فراوان دارد و حامل پیام حضرت بقیة الله (ارواحنافداه) به مرحوم آیت الله اصفهانی بود (139) می‏فرماید:
    در حدود سال 1335 ه . در شب هجدهم ماه مبارک رمضان به مسجد کوفه مشرف شدم و تصمیم گرفتم که شبهای شهادت امیرمؤمنان را در آنجا بیتوته کنم و در حادثه‏ی بزرگ تاریخ بشریت، شهادت جانگداز مولای متقیان تفکر نمایم .
    نماز مغرب و عشا را در مقام مشهور به مقام امیرالمؤمنین ( علیه‏السلام) خواندم، برخاستم تا به گوشه‏ای از اطراف مسجد رفته افطار کنم .
    افطارم در آن شب نان و خیار بود . به طرف شرق مسجد به راه افتادم، از طاق اول گذشتم، چون به طاق دوم رسیدم، دیدم بساطی پهن شده، شخصی عبا به خود پیچیده، بر روی آن بساط استراحت نموده است .
    در کنار او شخص معممی در لباس اهل علم نشسته بود، به او سلام کردم، جواب سلام‏ام را داد و فرمود: «بنشین‏» .
    نشستم، از تک تک حال علما و فضلا پرسید، پاسخ دادم و گفتم: الحمدلله حال‏شان خوب است و به خیر و عافیت هستند .
    شخصی که در حال استراحت‏بود، جمله‏ای به او فرمود، که من متوجه نشدم و او دیگر سؤالی از من نکرد . پرسیدم این آقا که استراحت فرموده کیست؟ گفت:
    «ایشان سید عالم است‏» .
    این تعبیر برای من مبالغه‏آمیز جلوه کرد، زیرا می‏دانستم که عنوان «سید عالم‏» تنها شایسته‏ی حضرت حجت ( علیه‏السلام) می‏باشد، و لذا گفتم: «پس این سید عالم است‏» ، گفت: «نه، ایشان سید عالم است‏» . من ساکت‏شدم و دیگر چیزی نگفتم و هم‏چنان از سخن او در شگفت‏بودم .
    اوایل شب بود، همه‏جا در تاریکی فرو رفته بود، ولی نوری بر دیوارهای مسجد ساطع بود، گویی چراغ‏های فراوانی در مسجد روشن بود .
    نظر به این که همه‏ی حواس من متوجه سخن آن شخص بود، دیگر در مورد مبدا نور چیزی نیندیشیدم .
    در این هنگام آن آقایی که مشغول استراحت‏بود، آب مطالبه کرد، شخصی در جلو چشم من ظاهر شد که کاسه‏ی آبی در دست داشت، ظرف آب به را به ایشان تقدیم نمود، مقداری تناول کرد، سپس بقیه‏اش را به من داد، من گفت: تشنه نیستم .
    آن شخص کاسه‏ی آب را گرفتم، چند قدم برداشت و جلو چشم من ناپدید شد .
    من هم برای ادای فریضه‏ی مغرب و عشا و تفکر در مصیبت عظمای امیرمؤمنان برخاستم .
    آن شخص از من پرسید: کجا؟ هدف خود را گفتم، مرا تشویق نمود و در حق من دعای خیر نمود .
    به مقام آمدم، چند رکعت نماز خواندم، کسالت‏بر من عارض شد، مقداری خوابیدم، وقتی بیدار شدم دیدم هوا روشن است . خود را بسیار ملامت کردم که در چنین شبی که باید همه‏اش در مصیبت امیرالمؤمنین ( علیه‏السلام) اندوهگین باشم، چرا خوابیدم و از عبادت محروم شدم؟
    در آن اثنا متوجه شدم که نماز جماعت‏برپاست، دو صف تشکیل شده و یک نفر بر آن‏ها امامت نموده است .
    یکی از آن جمع مرا به اقام جماعت‏سفارش کرد و گفت: این جوان را با خود ببرید . ایشان فرمود:
    «او دو امتحان در پیش دارد، یکی در سال چهل و دیگر در سال هفتاد» . (140)
    در این هنگام من برای وضو ساختن از مسجد بیرون رفتم، چون به مسجد بازگشتم، دیدم هوا کاملا تاریک است و اثری از آن گروه نیست . تازه من به خود آمدم و متوجه شدم که:
    1 . آن سید بزرگواری که استراحت نموده بود، همان سید عالم و حجت منتظر، امام عصر (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) بوده است .
    2 . نوری که بر دیوارها ساطع بود، نور امامت و ولایت‏بود .
    3 . نماز جماعت‏به امامت آن حضرت برگزار بود .
    4 . آن گروه خواص اصحاب آن حضرت بوده‏اند .
    5 . روشنی هوا نیز به جهت نور جمال با هر النور آن حضرت بوده است .
    6 . کسی که برای آن حضرت آب آورده بود، از طریق اعجاز بوده است . (141) این داستان دنباله‏ای بسیار لطیفی دارد که در ضمن مطالب مربوط به «مسجد سهله‏» توسط آیة الله توحیدی، از شخص مرحوم کوفی نقل گردید . (142)

    پی‏نوشت:

    1) بحار الانوار، ج 53، ص 11 .
    2) سید رضی (متوفای 406 ه . ق) گزیده‏ای از خطبه‏های امیر مومنان ( علیه‏السلام) برفراز منبر مسجد کوفه را در کتاب بی نظیر «نهج البلاغه‏» گرد آورده است .
    3) بحار الانوار، ج 52، ص 326; تاریخ الکوفه، ص 100 .
    4) روضة الواعظین، ج‏2، ص 263; کشف الغمه، ج 2، ص 463 .
    5) بحار الانوار، ج 100، ص 246; فرحة الغری، ص 21; کامل الزیارات، ص 34 .
    6) من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 150; امالی شیخ صدوق، ص 189; روضة الواعظین، ج 2، ص 337; وسائل الشیعه، ج 5، ص 257 .
    7) شهری بود در سرزمین فعلی نجف به فاصله‏ی سه میل از کوفه (معجم البلدان، ج 2، ص 328) .
    8) تهذیب الاحکام، ج 3، ص 254; تاریخ الکوفة، ص 99 .
    9) ارشاد شیخ مفید . ج 2، ص 380; غیبت‏شیخ طوسی، ص 468; اثبات الهداة، ج 3، ص 515; کشف الغمة، ج 2 . ص 464; الصراط المستقیم، ج 2، ص 253، بحار الانوار، ج 52، ص 330; اعلام الوری، ج 2، ص 287; الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1176 .
    10) کافی، ج 3، ص 492; بحار الانوار، ج 100، ص 398 .
    11) منظور این است که مسجد کوفه به صورت مربع بوده، به قدری از آن کم شده که اکنون به صورت مستطیل در آمده است .
    12) المزارالکبیر، ص 129; بحار الانوار، ج 100، ص 396 .
    13) کافی، ج 8، ص 234; تهذیب الاحکام، ج 3، ص 255; الفقیه، ج 1، ص 148تفسیر عیاشی . ج 2، ص 144; وسائل الشیعه، ج 5، ص 255; مستدرک وسائل، ج 3، ص 400; بحار الانوار، ج 11، ص 331; ج 100، ص 386; تفسیر برهان، ج 5، ص 130 .
    14) کسری به سلاطین ایران گفته می‏شد .
    15) منظور از نعمان، «نعمان بن منذر» است . (مرآة العقول، ج 26، ص 296) .
    16) بحار الانوار، ج 34، ص 352 .
    17) تهذیب الاحکام، ج 5، ص 452 .
    18) غیبت‏شیخ طوسی، ص 475; منتخب الانوار المضیئه، ص 194; اثبات الهداة، ج 3، ص 517; بحار الانوار، ج 52، ص 333; ج 83، ص 353; ج 104، ص 332 .
    19) غیبت‏شیخ طوسی، ص 473، اثبات الهداة، ج 3 ص 516; بحار الانوار، ج 52، ص 332 .
    20) بحار الانوار، ج 100، ص 431 - 434 .
    21) غیبت نعمانی، ص 318; بحار الانوار، ج 52، ص 364; ج 92، ص 59 .
    22) غیبت نعمانی، ص 319; بحار الانوار، ج 52، ص 365 .
    23) غیبت نعمانی، ص 318، بحار الانوار، ج 52 . ص 364 .
    24) همان .
    25) روضة الواعظین، ج 1، ص 262; کشف الغم، ج 2، ص 475، بحار الانوار، ج 52، ص 220 .
    26) ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 375; کشف الغمه، ج 2، ص 460; الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1163; الصراط المستقیم، ج 2، ص 249; عقد الدرر، ص 51، البرهان - متقی هندی - ص 115 .
    نیز رک . غیبت نعمانی، ص 277، غیبت‏شیخ طوسی، ص 446; بشارة الاسلام، ص 116، اثبات الهداة، ج 3، ص 728; بحار الانوار . ج 52، ص 210 .
    27) العدد القویه، ص 77، بحار الانوار، ج 52، ص 275 .
    28) تاریخ الکوفه، ص 178 .
    29) بحار الانوار، ج 53، ص 43; تفسیر البرهان، ج 5، ص 485 .
    30) الایقاظ من الهجعة، ص 333; بحار الانوار، ج 53، ص 42; مختصر بصائر الدرجات، ص 27 .
    31) تفسیر عیاشی، ج 2، ص 429; دلائل الامامه، ص 453; حلیة الابرار، ج 2، ص 681; تاویل الآیات الظاهره، ج 2، ص 509; تفسیر البرهان، ج 5، ص 486; بحار الانوار، ج 52، ص 376; ج 63، ص 254 .
    32) سوره هود (11) آیه 40 .
    33) کافی . ج 8، ص 234; تفسیر عیاشی، ج 2، ص 306; تفسیر برهان، ج 5، ص 130، تفسیر کنز الدقایق، ج 6، ص 157 .
    34) سوره هود (11) آیه 40 .
    35) تفسیر عیاشی، ج 2، ص 308 .
    36) تفسیر عیاشی، ج 2، ص 308; بحار الانوار، ج 100، ص 378; مجمع البیان، ج 5، ص 247 .
    37) علامه مجلسی فرموده: منظور «محل اجتماع پیامبران‏» محل اجتماع پیامبران به هنگام رجعت در هنگامه‏ی ظهور امام زمان (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) می‏باشد . (مرآة العقول، ج 15، ص 490) .
    38) در حدیث پیشین سره با سین به معنای ناف و در این حدیث صره با صاد به معنای کیسه، مکان شریف و مرتفع می‏باشد . اگر به معنای کیسه باشد به این مناسبت است که اشیای قیمتی را در کیسه قرر می‏دهند (مرآة العقول، ج 15، ص 490) .
    39) کافی، ج 3 . ص 493، تهذیب الاحکام، ج 3، ص 252، المزار الکبیر، ص 125، وسائل الشیعه، ج 5، ص 251; بحار الانوار، ج 5، ص 58; ج 100 ص 387; مستدرکات وسائل، ج 3، ص 402 .
    40) ابن ابی الحدید می‏گوید: تعبیر نیرنگ اشاره به شهادت خویش در این مسجد می‏باشد . (شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 133).
    41) مرآة العقول، ج 26، ص 298 .
    42) سوره هود (11) آیه 44 .
    43) تهذیب الاحکام، ج 6، ص 23; کامل الزیارات، ص 38; تفسیر برهان ج 5، ص 134; تفسیر صافی، ج 2، ص 449; تفسیر کنز الدقایق، ج 6، ص 174; بحار الانوار، ج 11، ص 268; ج 82، ص 66; ج 100، ص . 258
    44) سوره مؤمنون (23) آیه 50 .
    45) تفسیر عیاشی، ج 3، ص 134; معانی الاخبار، ص 373; مجمع البیان، ج 7، ص 172; تفسیر البرهان، ج 7، ص 24; تفسیر صافی، ج 3، ص 401; تفسیر کنز الدقایق، ج 9، ص 191; بحار الانوار ج 14، ص 239; ج 60، ص 202 .
    46) امالی شیخ طوسی . ج 1، ص 369; وسائل الشیعه، ج 5، ص 283; بحار الانوار، ج 99، ص 240 .
    47) روضة الواعظین، ج 2، ص 409 .
    48) کامل الزیارات . ص 269; بحار الانوار، ج 101، ص 109 .
    49) رجال کشی، ص 20، بحار الانوار، ج 22، ص 386 .
    50) کافی، ج 4، ص 586; الفقیه، ج 1، س 283; تهذیب، ج 5، ص 431; استبصار، ج 2، ص 335; کامل الزیارات، ص 249; مصباح المتهجد، ص 674; فقه الرضا، ص 161; وسائل الشیعه، ج 8، ص 528; مستدرک وسائل، ج 6، ص 545; بحار الانوار، ج 89، ص 77; ج 101، ص 83 . 51) کافی، ج 4، ص 176; تهذیب، ج 4، ص 290; استبصار، ج 2، ص 126; المقنع، ص 209; المقنعه، ص 363; فقه الرضا، ص 190; مصباح المهجد، ص 635; المختلف، ص 251; اقبال الاعمال، ص 195; وسائل الشیعه، ج 10، ص 540; مستدرک وسائل، ج 7، ص 562; بحار، ج 96، ص 324; ج 97، ص 129; ج 98، ص 150 .
    52) الفقیه، ج 1، ص 150; خصال، ج 1، ص 143; وسائل الشیعة، ج 5، ص 257 .
    53) تغذیب الاحکام، ج 3، ص 254; کامل الزیارات، ص 27; مزار شیخ مفید، ص 19; وسائل الشیعه، ج 5، ص 254; بحار الانوار، ج 46، ص 65; مستدرکات وسائل، ج 3، ص 23 .
    54) کامل الزیارات، ص 28; مزار شیخ مفید، ص 20; المزار الکبیر، ص 123; تهذیب الاحکام، ج 6، ص 32; وسائل، ج 5، ص 256; جامع الاخبار، ص 69; بحار الانوار، ج 83، ص 376 .
    55) الفقیه، ج 1، ص 150; امالی شیخ صدوق، ص 189; روضة الواعظین، ج 2، ص 337; وسائل الشیعه، ج 5، ص 257 .
    56) همان .
    57) الغارات، ج 2، ص 415 .
    58) شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 133; الغارات، ج 2، ص 415; المزار الکبیر، ص 127 .
    59) مرآة العقول، ج 15، ص 487 .
    60) کامل الزیارات، ص 33; بحار الانوار، ج 100، ص 404; کافی، ج 3، ص 492 .
    61) امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 416; وسائل الشیعه، ج 8، ص 134; بحار الانوار، ج 91، ص 346; ج 100، ص 392 .
    62) کافی، ج 3، ص 492; جامع الاخبار، ص 70; ثواب الاعمال، ص 30; الفقیه، ج 1، ص 150; وسائل الشیعه، ج 5، ص 252; بحار الانوار، ج 83، ص 377 .
    63) کافی، ج 8، ص 235; بحار الانوار، ج 100، ص 387 .
    64) تفسیر عیاشی، ج 3، ص 35; بحار الانوار، ج 100 . ص 405 .
    65) المزار الکبیر، ص 129; بحار الانوار، ج 100، ص 395 .
    66) المزار الکبیر، ص 129; مستدرکات وسائل، ج 3، ص 403; بحار الانوار، ج 100، ص 394 .
    67) مستدرک وسائل، ج 3، ص 404; المزار الکبیر، ص 130; بحار الانوار، ج 100، ص 396 .
    68) امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 429; امالی شیخ صدوق، ص 315; الغارات، ج 2، ص 413; مستدرک وسائل، ج 3، ص 399 .
    69) کافی، ج 3، ص 491; امالی طوسی، ج 2، ص 429; روضة الواعظین، ج 2، ص 410; الغارات، ج 2، ص 413; مزار شیخ مفید، ص 21; المزار الکبیر، ص 123; تهذیب، ج 3، ص 250; امالی صدوق، ص 315; المحاسن، ج 1، ص 128; جامع الخبار، ص 82; کامل الزیارات، ص 28; بحار الانوار، ج 100، ص 391 .
    70) الفقیه، ج 1، ص 147; مزار شیخ مفید، ص 22; ثواب الاعمال، ص 30; کامل الزیارات، ص 29; مصباح کفعمی، ص 13; بحار الانوار، ج 99، ص 242 .
    71) تهذیب الاحکام، ج 3، ص 251; وسائل الشیعه، ج 5، ص 260 .
    72) الفقیه، ج 1، ص 148; وسائل الشیعه، ج 5، ص 289 .
    73) تهذیب الاحکام، ج 6، ص 32; مزار شیخ مفید، ص 21; کامل الزیارات، ص 28; روضة الواعظین، ج 2، ص 410; جامع الخبار، 69; المزار الکبیر، ص 122; وسائل الشیعه، ج 5، ص 257; مستدرک وسائل، ج 3، ص 406; بحار الانور، ج 83، ص 376 .
    74) کامل الزیارات، ص 29 .
    75) تهذیب الاحکام، ج 6، ص 33; وسائل الشیعه، ج 5، ص 258 .
    76) کامل الزیارات، ص 30، وسائل الشیعه، ج 5، ص 259 .
    77) کامل الزیارات، ص 28; بحار الانوار، ج 100، ص 400 .
    78) تهذیب الاحکام، ج 1، ص 25; کامل الزیارات، ص 31; ثواب الاعمال، ص 30; وسائل الشیعه، ج 5، ص 239; بحار الانوار، ج 83، ص 372 .
    79) الفقیه، ج 1، ص 150; امالی شیخ صدوق، ص 189; روضة الواعظین، ج 2، ص 337; وسائل الشیعه، ج 5 . ص 257 .
    80) غیبت‏شیخ طوسی، ص 449; بحار الانوار، ج 52، ص 215 .
    81) بحارالانوار، ج 50، ص 338 .
    82) تهذیب الاحکام، ج 3، ص 251; ج 6 . ص 32; مزر شیخ مفید، ص 21; روضة الواعظین، ج 2، ص 377; مصباح الزائر، ص 99 .
    83) وسائل الشیعه، ج 5، ص 254; کامل الزیارات، ص 27; مزار شیخ مفید، ص 19 .
    84) دلائل الامامة، ص 343 .
    85) اعلام الوری، ج 2، ص 96; روضة الواعظین، ج 1، ص 242; دلائل الامامه، ص 405; کشف الغمه، ج 2، ص 359; بحار الانوار، ج 25، ص 376 .
    86) روضة الواعظین، ج 1، ص 123; کشف الیقین، ص 320; فضائل ابن شاذان، ص 121; الصراط المستقیم، ج 2، ص 200 .
    87) الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 706; شواهد التنزیل، ج 1، ص 420; الصراط الاغانی، ج 7، ص 257; مستدرک وسائل، ج 3، ص 469 .
    88) دعائم الاسلام، ج 2، ص 404; الاختصاص، ص 302; تفسیر عیاشی، ج 2، ص 248; مناقب ابن شهراشوب، ج 2، ص 359; مستدرک وسائل، ج 3، ص 469; تفسیر فرات، ج 2، ص 229; الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 747 .
    89) بحار الانوار، ج 100، ص 431; جنات ثمانیه، ص 338 .
    90) تاریخ الکوفه، ص 54 .
    91) المزار الکبیر، ص 154 - 177; کافی، ج 3، ص 493; مزر شیخ مفید، ص 23، جامع الخبار، ص 82; المزار البیر، ص 131; وسائل الشیعه، ج 5، ص 264; رجال نجاشی، ص 35; رجال کشی، ص 516، رجال علامه حلی، ص 39; بحار الانوار، ج 83، ص 377; مستدرک و سائل، ج 3، ص 409 .
    92) تهذیب، ج 3، ص 251; ج 6 . ص 33; کافی، ج 3، ص 493; مزار شیخ مفید، ص 23; جامع الاخبار، ص 82; المزار الکبیر، ص 131; وسائل الشیعه، ج 5، ص 264; رجال نجاشی، ص 35; رجال کشی، ص 516، رجال علامه حلی، ص 39، بحار الانوار، ج 83، ص 377; مستدرک وسائل، ج 3، ص 409 .
    93) کافی، ج 3، ص 33; بحار الانوار، ج 100، ص 401 .
    94) تهذیب، ج 6، ص 33; بحار، ج 83، ص 377 .
    95) کافی، ج 3، ص 493 .
    96) من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 150 .
    97) تاریخ الکوفه، ص 53 .
    98) الخرائج و الجرائج، ج 1، ص 189; الثاقب، ص 248; مدینة المعاجز، ج 1، ص 141 .
    99) تاریخ الکوفه، ص 54 .
    100) مزار شهید، ص 249 .
    101) کمال الدین، ج 2، ص 408 .
    102) فرحة الغری، ص 104; وسائل الشیعه، ج 14، ص 328 .
    103) سوره نوح (71) آیه 28، یعنی: خدایا، مرا، پدر و مادرم را، هر کسی را که با ایمان وارد خانه‏ی من شوند، ببخش و بیامرز .
    104) طبقات اعلام الشیعه، قرن دهم، ص 143; ریاض العلماء، ج 3، ص 321; روضات الجنات، ج 1، ص 81 .
    105) مسجد حنانه، در بیرون نجف اشرف، در شمال آن، در طرف چپ کسی که از نجف به سوی کوفه حرکت می‏کند، قرار دارد . این مسجد یکی از سه نقطه‏ای است که امام صادق ( علیه‏السلام) در آنجا نماز گزارده، به هنگام حمل اسرای کربلا، راس مطهر امام حسین ( علیه‏السلام) را در آنجا بر زمین نهاده‏اند و به هنگام عبور دادن تابوت حضرت علی ( علیه‏السلام) برای دفن در سرزمین غری، دیوار آن از شدت غم و اندوه خم شده است [امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 682; بحارالانوار، ج 15، ص 160; ج 42، ص 236; ج 100، ص 455] بر اساس نق صاحب نزهة القلوب این دیوار به صورت متمایل تا قرن هشتم باقی بود . [ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 100] مسجد حنانه اعمالی دارد که در کتب مزار آمده است [مزار شهید، ص 69; جنات ثمانیه، ص 343] .
    106) بحار الانوار، ج 2، ص 174 .
    107) روضات الجنات، چاپ آخوندی، ج 1، ص 195، پاروقی محقق بی‏نظیر، علامه سیدمحمدعلی روضاتی .
    108) الانوار النعمانیة، ج 2، ص 303 .
    109) دارالسلام عراقی، ص 282; الکنی والالقاب، ج 3، ص 201; سفینة البحار، ج 2، ص 337; الزام الناصب، ج 2، ص 51; لؤلؤة البحرین، ص 149; انیش المسافر، ج 1، ص 26; مهدی موعود (ارومیه‏ای)، ج 1، ص 772; مهدی موعود (دوانی)، ص 934; مشاهیر اسلام، ج 4، ص 242; جنة الماوی، ص 199; داستانهایی از امام زمان، ص 299; الامام المهدی من المهد الی الظهور، ص 317 .
    110) نجم ثاقب، ص 588; منتهی المقال، ج 1، ص 312; منتهی الآمال، ج 2، ص 470; العبقری الحسان، ج 2، ص 64; عنایات حضرت مهدی موعود به علما و مراجع، ص 58; تشرف به محضر مهدی موعود، ص 31 .
    111) روضات الجنات، ج 1، ص 80; چهره‏هایی که در جستجوی قائم پیروز شدند، ص 29 .
    112) منتخب الاثر، ج 2، ص 547 .
    113) الزام الناصب، ج 2، ص 51; قصص العلماء، ص 344 .
    114) زیرا: اولا علامه‏ی مجلسی آن را از منابع مختلف «میرعلام‏» نقل کرده، ثانیا در متن انوار نعمانیه «میرعلام‏» ذکر شده، ثالثا صاحب روضات تصریح کرده که ضبط آن «میرعلام‏» بوده، رابعا به طوری که از صاحب الذریعه نقل کردیم، مقدس اردبیلی شاگردی به نام «میرعلام‏» و شاگرد دیگری به نام «میرفیض الله‏» داشته، دیگر معنی ندارد که میرعلام را به میرفیض الله حمل کنیم .
    115) ریحانة الادب، ج 1، ص 234 .
    116) هدیة الاحباب، ص 118 .
    117) فوائد رضویه، ص 676 .
    118) مستدرک الوسائل، ج 3، ص 383 .
    119) ریحانة الادب، ج 1، ص 234 .
    120) سفینة البحار، ج 8، ص 657; هدیة الاحباب، ص 117 .
    121) قصص العلماء، ص 173; العبقری الحسان، ج 2، ص 68; امام زمان عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) و سید بحرالعلوم، ص 161 .
    122) نجم ثاقب، ص 614; بحار الانوار، ج 53، ص 236; جنة الماوی، ص 51 .
    123) فصلنامه‏ی انتظار، ش 6، ص 342 .
    124) بحارالا انوار
    125) ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 290; دیدار یار، ج 2، ص 197; امام زمان و سیدبحر العلوم، ص 63 و 158 .
    126) نجم ثاقب، ص 632; بحارالانوار، ج 53، ص 240; جنة الماوی، ص 56; منتهی الآمال، ج 2، ص 478; ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 120; دیداریار، ج 2، ص 183; چهره‏هایی که در جستجوی قائم ( علیه‏السلام) پیروز شدند، ص 7; العبرقری الحسان، ج 2، ص 146; شیفتگان حضرت مهدی، ج 2، ص 165 .
    127) دکة القضا، محل داوری امیرمؤمنان ( علیه‏السلام) در دوران خلافت ظاهری آن حضرت بود .
    128) دارالسلام، ج 2، ص 140; نجم ثاقب، ص 630; بحارالانوار، ج 53، ص 263; جنة الماوی، ص 81; العبقری الحسان، ج 2، ص 146; ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 268; دیدار یار، ج 2، ص 293 .
    129) العبقری الحسان، ج 1، ص 109 .
    130) دارالسلام، ج 2، ص 200 .
    131) دخن به دانه‏ی ارزن می‏گویند [لسان العرب، ج 4، ص 310 ].
    132) رحبه، نام محلی در یک منزلی کوفه است [معجم البلدان، ج‏3، ص 33] .
    133) الزام الناصب، ج 2، ص 63; بحارالانوار، ج 53، ص 257; نجم ثاقب، ص 629; جنة الماوی، ص 75، العبقری الحسان، ج 2، ص 107; دیدار یار، ج 2، ص 246 .
    134) العبقری الحسان، ج 1، ص 107 .
    135) نجم ثاقب . ص 578; العبقری الحسان، ج 2، ص 223 .
    136) نجم ثاقب، ص 575; العبقری الحسان، ج 2، ص 113; ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 245; دیداری یار، ج 3، ص 105 .
    137) مجله‏ی انتظار، ش 6، ص 344 .
    138) مهرتابان، ص 147; دیدار یار، ج 3، ص 343; شیفتگان حضرت مهدی، ج 1، ص 219; توجهات ولی‏عصر به علما و مراجع، ص 152 .
    139) مجله‏ی انتظار، ش 6، ص 349 .
    140) یعنی: سال 1340 ه . و 1370 ه .
    141) العبقری الحسان، ج 1، ص 120; ملاقات با امام زمان (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف)، ص 283 .
    142) مجله‏ی انتظار، ش 6، ص 348 .